نورنیوز- گروه فرهنگ و جامعه: دختران ایرانی در بزرگترین آزمون علمی کشور، بار دیگر پسران را جا گذاشتند و بیش از 61 درصد صندلیهای دانشگاهها را به نام خود سند زدند. رقم شوق انگیز61 درصد قبولی زنان، دقیقا تکرار همان عددی است که دختران در مرحله ثبت نام کنکور، از خود به جای گذاشته بودند. تقریبا سه ماه پیش، اواسط تیرماه امسال بود که یکی از مقامات سازمان سنجش اعلام کرد از تعداد یک میلیون و 119 هزار و 436 داوطلبی که برای کنکور ثبت نام کرده اند 61 درصدشان زن هستند. اواسط مهرماه هم رئیس همین سازمان خبر داد که از 482 هزار و 599 نفر قبولی امسال، 61 درصد به زنان رسیده است.
معنای ساده این ضرب و تقسیمها این است که دختران ایرانی دست بردار نیستند و نمیخواهند پیشتازی خود را - هم در داوطلبی برای کنکور و هم در قبولی در آن - به آسانی از دست بدهند. نَقل امروز و امسال هم نیست. تقریبا از اوایل دهه نود بود که فرایند پیش افتادن دختران از پسران در ماراتن نفس گیر کنکور کلید خورد. تیم پیشتاز، آرام آرام فاصله خود را از رقیب بیشتر کرد تا بالاخره در سالهای اخیر، اسطوره "پسرانه بودن کنکور و دانشگاه" به کلی باطل شد و دختران، در عصرتوسعه نقش اجتماعی زنان در کشور، دانشگاه را هم به میدانی برای نقش آفرینی و ابتکار عمل خود تبدیل کردند.
اکنون نهاد علم و دانشگاه در کنار نهادهای سیاست و اقتصاد و مدیریت و ورزش و هنر، به نمایشگاه جذابی از لیاقتها و قابلیتهای زنان و دختران ایرانی تبدیل شده است. یک گردش ساده در این نمایشگاه نشان میدهد که فردای ایران برای پرکردن مناصب و موقعیتهای خطیر ملی، مطلقا کم و کسری ندارد. نسلی خلاق و آفرینشگر و خوش استعداد در راه است که قادر است از هیچ، همه چیز بسازد. دستش را روی زانو بگذارد و یاعلی گویان، مسیر نه چندان هموار توسعه ایران را که پر از سنگهای ریز و درشت از جنس سنت گرایی افراطی و تجددخواهی اخلاق گریزاست، مصمم و منطقی و پرشتاب بپیماید.
دختران ایران، اکنون لذت لگد زدن به دو تفکر انفعال واپسگرایانه و بیش فعالی فمینیستی را چشیدهاند. تصاحب نهاد دانشگاه در سالهای اخیر، نمونه آشکاری از این پیروزی دلچسب و روح افزا است. معنای این سخنان، البته غلطیدن به دامان تحلیلهای جنسیتی نیست. معنای آن ، "کلیشه سازی معکوس" برای دختران هم نیست. معنای آن، دوگانه سازی موهوم میان دختر-پسر هم نیست. معنای ساده اش این است که زنان و دختران ایرانی در کشاکش دو قطب متعارض سنتگرایی افراطی و تجدد خواهی اخلاق گریز، به کنشگرانی اثرگذار و تحول آفرین تبدیل شده اند که نام ایران را در میدانها و معرکههای گوناگون بر سر زبانها میاندازند. نسل شورمند دختران ایران، در میانه دو دره انفعال و بی مبالاتی، راه سومی یافته است تا ظرفیت و اهلیت خود را نمایان کند. این روزها جامعه ایران یک چشم به هانگژو دارد و یک چشم به فهرست قبولیهای دانشگاه، تا درخششهای دختران خود را ببیند و ذوق کند. غیر از نهاد علم و نهاد ورزش، به دیگر نهادها هم اگر نظر کنیم شعاعهای پرنوری از این درخششها را میبینیم.
موج زنانهای که در سالهای اخیر، بازار تحصیلات عالی را به تسخیر درآورده درحال سرریز به تحصیلات تکمیلی و تخصصی است. همین موج جاندار، به زودی بازار کار ایران را نیز دربر خواهد گرفت. در وضعیتی که سهم زنان از بازار اشتغال کشور، چیزی بین 15 تا 20 درصد شاغلین فعال است به زودی نسل تحصیل کرده و متخصصی از زنان، این ارقام و نسبتها را به شایستگی تغییر خواهند داد. به این اعتبار، واژگون شدن هرم جنسیتی دردانشگاه، به زودی به واژگونگی هرم جنسیتی در بازار اشتغال ایران خواهد رسید. به تبع این واژگونگی، مناسبات تازهای در هندسه اجتماعی و مدیریتی ایران رقم خواهد خورد که بسیاری از تحلیلهای ناموجه و جهت دار را که با هدف محدود نشان دادن جامعه ایران اسلامی برای رشد و تعالی همه جانبه بانوان طراحی و نشر میشوند ابطال خواهد کرد. نا گفته پیداست که برای تحقق چنین روندی همانگونه که در ۴ دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد آن بودیم تنظیمات کلان حقوقی، قانونی و سیاسی نیز نیازمند ترمیمها و تقویتهای غیر قابل اجتناب است. اصلاح ذهنیتی که در برخی لایهها هنوزاسیر اسطورههایی چون "زن به مثابه ی جنس دوم" یا "زن درناکجا آباد بی مبالاتی و بی پروایی" است از ضرورتهای بسیار مهمی است که تضمین کننده حضور نسل شورمند و هوشمند دختران ایرانی در سطوح عالی مدیریت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... است.
علاوه بر این اتخاذ سازو کارهای دور اندیشانه در منظومه ی حکمرانی ما نیز در ردیف الزاماتی است که مواجهه ی متین و سلیم با چنان موقعیتهای نوپدیدی را تسهیل خواهد کرد.
به نظر میرسد دختران ایران با همان شیب منطقی و ملایمی که حضورشان را در عرصههای مختلف اجتماعی و از جمله دانشگاه تثبیت کردند، سهم قابل توجهی از موقعیتها و مناصب ارشد مدیریتی در فردای ایران را نیز به شایستگی در اختیار خواهند گرفت. بی شک، تعالی مستمر زنان ایرانی در جهانی که دوگانهها و بلکه چندگانههای پیچیده و بی منطق چون دالانهای تاریک و تو در تو هرراهپیمایی را برای گام برداشتن به هراس و تردید وا میدارد، بخشی از تاریخ کهن و پر فراز و فرودی است که نقش مستمر زنان ایرانی در شکل گیری آن غیر قابل انکار است. زنان ایرانی امروز راویان و کنشگران راه سومی هستند که بی تردید سهم غیرقابل جایگزینی در ساخت ایران آینده خواهد داشت. ایرانی آراسته به فضایل اخلاقی بیشتر، از شاخصهای توسعه انسانی بهرهمندتر، در مناسبات اجتماعی مهربانتر، صاحبِ منشهای معنوی تر، و در مجموع نیک بخت تر و شادکام تر. "ایران اینده"، به اعتبار سهم افزونتر زنان نجیب میهن در تدبیر امور، رنگ و عطری مادرانهتر خواهد داشت و تمام فرزندانش را حتی اگر ناآرام و بدخُلق و پرخاشگر هم باشند از دامان خود طرد نخواهد کرد.
از دیروز که فهرست نهایی قبول شدگان دانشگاه رونمایی شد و همه فهمیدند که دختران ایران برای چندمین بار ظرف سالهای اخیر، برنده بلامنازع رقابت بر سر صندلیهای دانشگاهها شدهاند دوجریان، مضطرب و پریشان است:
اول، جریانی که از تصمیم هیأت حاکمه همسایه شرقی ایران برای ممنوع کردن حضور دختران در دانشگاههای آن کشورذوق زده شدند و آرزو کردند روزی این تصمیم در کشور ما هم اجرا شود.
و دوم، جماعتی که هیچگاه خوش نداشتهاند زنان ایران، درس تعالی و تحول را از روی نسخههای درون زا مشق کنند و همواره به آدرسهای غربی و شرقی اشاره داشتهاند.
غیر از این دو جریان محدود، دیروز همه از کامیابی دختران ایران و پیروزی راه سوم شادکام بودند.
نورنیوز